#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_36


- بذار بیام؛ یه دست پری نشونت می دم که حض (لذت بردن) کنی.

- نه از اون دست پرا که سه کیلو گوشت اضافی بهشه. (معنی این جمله اینست که: من کتکی که با دست سنگین تو باشه را نمی خوام(.

- ای بچه پرو. حالا اینا را ول کن. جشن را می خوای خونه خودت بگیری؟

- آره دیگه. رستوران که خوب نیست. آدم نمی تونه حال کنه.

- ببین چه روزیه؟

- آخر هفته.

- متاسفانه، آخر هفته نارسان خونه ی ما مهمونه. نمی تونیم بیاییم. از طرف ما از شادان معذرت خواهی کن و بگو:'' یه روز میام؛ بهش تبریک می گم. البته دست پر.''

- ای بابا نمی شه که. ما می خوایم بچه ها دور هم جمع شوند.

- نه دیگه نمی شه.

- خب به نارسان هم بگو بیاد.

- خودت که می دونی؛ زیاد اهل حال نیست.

- خوب نخوره.

- کلا با ذات قضیه مشکل داره. نه از این حالا؛ نه از اون حالا.


romangram.com | @romangram_com