#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_119

.

.

.

گوشی قطع شد.

دوباره تماس گرفت.

به بوق سوم نکشیده برداشت.

-سلام شایان. نارسانم.

-سلام نارسان. ببخشید دستم بند یه بیمار بود.

صدای دستگاه های دندانپزشکی در گوش نارسان پیچید.

-خواهش می کنم. ببخشید شایان جان ...

مکث کرد.

نفس عمیقی کشید و ادامه داد:

-خواهرت امروز تصادف کرد.

-شایان با نگرانی وافری گفت:

romangram.com | @romangram_com