#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_118


و به نگهبان دم اورژانس اشاره کرد.

نگهبان شتابان به سمتش آمد:

-بله؟

-این آقا تا اومدن پلیس حق خروج از بیمارستان را ندارند.

-بله.

دختر می خواست برود که نارسان پرسید:

-حالشون چطوره؟

-فعلا معلوم نیست. بردن ازش عکس بگیرند.

و به سمت استیشن (station) پرستاری راه افتاد.

نارسان موبایلش را درآورد و شماره ی شایان را گرفت.

یک بوق ...

دو بوق ...

سه بوق ...


romangram.com | @romangram_com