#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_114


با شدت بلند شد و کیفش را برداشت و به سمت صندوق رفت.

نارسان عصبانی به طرف صندوق و شادان رفت.

ولی دیر شده بود.

شادان از کافی شاپ خارج شد و به طرف آسانسور رفت.

نارسان هم به دنبال او.

پس از باز شدن در های آسانسور اول شادان و سپس نارسان وارد آسانسور شدند.

شادان دکمه ی همکف را فشرد.

نارسان اعتراضی نکرد.

وقتی در ها باز شدند، هرکس به طرفی رفت.

شادان به سمت در خروجی و نارسان به طرف پارکینگ.

شادان که از نارسان ناامید شده بود جلوی پارکینگ منتظر تاکسی ایستاد.

نارسان دزدگیر ماشینش را زد.

سوار ماشین شد و موبایلش را درآورد.


romangram.com | @romangram_com