#عشق_در_قلمرو_من_پارت_59
با درد جواب دادم
-دیدی که گرگه من خیلی قویه .
-بله البته ، قوی و بسیار زیبا.
قلبم برای لحظه ی از این حرفش ایستاد و بعد دوباره شروع به کار کرد.
دهنم خشک شده بود و ضربان قلبم توی حلقم میزد.
با نفس عمیقی خودم رو کنترل کردم و بازدمم رو محکم بیرون فرستادم.
کنارم ایستاد و دستش رو روی زخمم گذاشت.
از شدت درد لبم رو به دندون گرفتم که حرفی نزنم.
آرن با تعجب گفت
-تو چطور زنده ای ؟! عمق زخمت اندازه ی یه بند انگشته و بخیه ات پاره شده !
پوزخندی زدم و گفتم
-انگار تو باور نکردی من آلفام ؟
romangram.com | @romangram_com