#عشق_در_قلمرو_من_پارت_24


نوازشش مثل گرمای خورشید روی پوستم بود.

همونجور لذت بخش و شیرین !!

سرش رو بین موهام برد و نفس عمیقی کشید.

بازدمش که به تنم خورد ؛ نا خواسته تنم مور مور شد.

از لذتی که توی پوستم احساس می کردم نگم که ناب بود.

آروم پیشونیم رو بوسید و گفت

-ممنون ، تو جون من رو نجات دادی.

پیشونیم از تماس لب هاش تبدیل به کوره ی آتیش شد.

سرم رو به سمته گردنش بردم و شاهرگش رو بوسیدم.

یه لحظه به خودم اومدم.

من داشتم چیکار می کردم ؟ می خواستم روی این پسر نشون بذارم ؟


romangram.com | @romangram_com