#عشق_در_قلمرو_من_پارت_180
-چی میگی آرن ؟
با عصبانیت گفتم
-تبدیلم کن نریمان.
سرش رو تکون داد و گفت
-تو از درد های که موقعه ی تبدیل شدن میکشن خبر داری ؟
-آره ، من می خوام یکی از شماها باشم.
با جدیت نگاهم کرد و وقتی از جدیت کلامم مطمئن شد گفت
-باید تا کامل شدن ماه صبر کنی .
خواستم بلند شم که گفت
-دنبالم بیا.
وارد اتاقش شدیم که گفت
romangram.com | @romangram_com