#عشق_چیز_دیگریست__پارت_36
- (رها آروم باش. چرا دست و پاتو گم کردی؟ میخوای بری یه ببخشید بگی و بیای بیرون. وای نه من بمیرمم ازش عذر خواهی نمی کنم.خوب نکن. اونم باهات حرف نمی زنه هر بارم دیدت اخماشو میکنه تو همو راشو می کشه میره. اصلا چه اهمیتی داره. تو هم که از خداته. خوب پس چرا معطلی؟ بگو گور خودش و راتو بکش برگرد سر کارت دیگه. اه تو چرا همش میخوای با من لج کنی؟ آخه احساس عذاب وجدان میکنم اینجوری.عادت ندارم بهم بی محلی کنه. وای انگار 6 روزه لالمونی گرفته. کلافه شدم. وای) (با پاهایی سست به سمت اتاق یزدان حرکت میکنه و چند ضربه به در می زنه)
- بفرمایید
- (وای رها چرا عین دو ساله ها دست و پاتو گم کردی؟ لال شدی؟ یه چیزی بگو رها.رها مردی؟)
- (از صدای قدما می تونم حس کنم که تویی رها.)(رها خانوم بد کردی. ازت انتظار نداشتم.)(با خشم و در حالیکه سرش هنوز پایینه): کارتونو بگین دکتر شایگان.
- س... سلا...( - الو یاشا
کدوم گوری رها؟ مگه دستم بهت نرسه.ساعتتو یه نگا بنداز؟ 12.5 شبه.نفهم تو کدوم گوری که به دروغ به مامان بابات گفتی با منی؟ میدونی چن دفه تا الان به من زنگ زدن که یاشا جان دیر وقته بیاین دیگه... جنابالی هم که انگار اون تلفن صاب مرده نمایشیه.نگا کن چند تا میس کال داری. خوشگذرونی و ول گردی تموم شد یاد من افتادی که ماس مالی کنم و ببرمت خونت؟
(با گریه و اضطراب): یاشا جون من دو دیقه گوش کن.یاشا تو رو خدا همین الان بیا این آدرسی که میگم من می ترسم.تو کوچه ام تاریکه.تنهام.جون من زود بیا.
.
.
.
(رها رو گوشه خیابون مضطرب می بینه.سریع پیاده میشه و به جای هر سلام و حرفی یه سیلی میزنه تو گوش رها): اینو زدم تا دیگه از این غلطا نکنی.حالا تا دومی رو نخوردی بگو کدوم گوری بودی و اینجا تو خیابون اونم این موقع شب چه غلطی میکنی؟
romangram.com | @romangram_com