#عشق_چیز_دیگریست__پارت_28


- صدای نفس نفس زدن های رها بیشتر و بلندتر میشه.

- (یزدان در حالیکه تو تمام این مدت از حالات رها خودش هم تا حدودی کنترل خودش رو از دست داده با یه نفس عمیق آرامشش رو دوباره به دست میاره و آروم و پشت به رها رو به دستگاه می ایسته و منتظر تا نوار رو بگیره و در همون حالت با صدای آرومی) رها آروم باش. چند تا نفس عمیق بکش تا آرامشت برگرده میخوام نوار بگیرم.هیجان روی ضربانت و نوار تاثیر میذاره. آروم باش و به هیچی فکر نکن. من یه دکترم و تو هم الان مریض منی پس دلیلی برا وجود نداره.آروم باش. زود بر می گردم( و از در بیرون می ره.انگار اینکار رو میکنه تا دوباره آرامش رو به رها بر گردونه.)

- بعد از حدود ده دقیقه پزستار بخش وارد اتاق میشه و یه نوار میگیره و با نوار بیرون میره.

- چه عجب تشریف آوردین.مسخره. یه ربعه رفتی انگار نه انگار من اینجام.بیا این دم و دستگات رو جمع کن برم دنبال کار و زندگیم.

- (متفکر و سر به زیر): بیا این قرص رو بخور یه کم بگذره یه نوار دیگه ازت بگیرم تا بعد بری به کارت برسی.

- وای ولم کن تو هم.جو دکتری گرفتتت ها.بابا من هیچیم نیست.یه کم عصبانی شده بودم که الان دیگه خوب شده. پس بی خیال بابا.

- رها قرصایی که می خوری همیناست که دست خانوم حکیمی بود؟

- آره چطور آقای دکتر(به مسخره می خنده)

- (با جدیت و همینطور که فکرش مشغول چیزیه و داره روی سر برگش چیزی می نویسه): رها قرصات رو عوض کردم. درد هم داری؟ نفس نفس ردن چطور؟

- اوه نه بابا آقای دکتر خیلی چدی گرفتن.کوتا بیا بابا دکتر نیکنام.بیا بند و بساطتو جم کن پاشیم بریم پی کارمون.

- (با عصبانیت): رها سعی کن شوخی جدی رو بفهمی.وقتی دارم جدی حرف می زنم لودگی رو بذار کنار.پرسیدم تو قفسه سینت درد داری؟ البته از نوار مشخصه که درد داری ولی میزانش رو میخوام بدونم و اینکه تنگی نفس پطور؟


romangram.com | @romangram_com