#عشق_چیز_دیگریست__پارت_25
- خانوم به شما چه ربطی داره شما وظیفه ات معاینه زنم بود که کردی دیگه به قبل و بعد چیکار داری؟
- زنت حال اصلا مناسبی نداره.به خاطر سقط قبلیش باید استراحت مطلق می بوده.چطور اینو نفهمیدی؟ میخوای این یکی رو هم بکشی؟
- (با عصبانیت و صدای بلند): حواست رو جمع کن ها خانوم دکتر.ما هیچی نمیگیم احترام نگه داشتیم.
- (یه پوزخند): احترام من خیلی واجب نیست.احترام زنت رو نگه دار.حالام برو این دارو ها رو بگیر و فرم بستری رو پر کن.زنت فعلا اینجا بستری می مونه.در ضمن اگه میخوای کسی شب پیشش بمونه یه خانوم رو بیار پون بخش زنان همراه مرد نمی پذیره.
عزیزم باز بهت سر می زنم.استرس برای جفتتون سمه.به هیچی فکر نکن و فقط استراحت کن.
- ممنون خانوم دکتر.خدا هیچوقت گرفتارتون نکنه....
- مرتیکه عوضی. یه بار همین بلاها رو سر زن بیچاره آورده بوده.یه بار بچش سقط شده بوده باز توبه نکرده.
- ای وای زاس میگین خانوم دکتر؟ یعنی... وای
- تمام تن و بدن زن بیچاره کبود بود. بدبخت از ترس مرتیکه وایساده خوردم زمین.آخ که دلم میخواست می زدم مرتیکه رو لهش می کردم.یعنی واقعا به اینا هم میگن مرد؟ (درد تو تمام تنش می پیچه.انگار هوا تموم شده.)(دستش رو رو قفسه سینه اش میگذاره و آروم ماساژش میده تا این درد زودتر تموم شه.وای کاش عسل امشب بیمارستان بود. رها آروم باش.آروم. نباید عصبی میشدی.اه.دکترت هزار بار گفته غصبانیت سم برات.آی ... تو رو خدا آروم شو.)
- ا خانوم دکتر ... خانوم دکتر چی شده؟ وای خوبین؟ چرا رنگتون انقد پریده.وای به کی بگم؟ وای نکنه باز قلبتونه؟ ای داد
- (با بی حالی): سرم رفت عوض وای وای از کیفم قرصامو بیار.... د چرا وایسادی؟ برو دیگه.
- ( وای یاشا پس کی میای.این دردا آخرش از پا میندازه منو ها.یاشا...)
romangram.com | @romangram_com