#عشق_چیز_دیگریست__پارت_16
- سعی کنید فامیل من رو یاد بگیرید. نیکنام هستم و اگرم حفظ کردنش مشکله روزی سه جهار بار من زنگ بزنم بهتون تا قشنگ براتون جا بیفته.
- این که کاری نداره منم جوابتون رو نمی دم .
- این که شما جواب بدید یا ندید اصلا اهمیتی نداره مهم اینه که هر بار مجبورید شماره رو نگاه کنید و به مغزتون فشار بیارین تا اسم و فامیل من یادتون بیاد و یا راه عاقلانه تر اینکه شماره من رو ذخیره می کنید و در نتیجه هربار زنگ بزنم اسمم رو می بینید و بعد چند وقت خوب یاد می گیرینش. (با خنده) : نظرتون چی؟
- نظرم اینه که شما بیجا می کنین به تلفن من اصلا زنگ بزنید اولا. شماره من رو از کی گرفتید و به چه اجازه ای دوما؟ کارتون چیه سوما
- (با خنده) : من هر زمان بخوام به شما زنگ میزنم. خونوادتون هم در جریان هستن و شما هم دلیلش رو خوب می دونید اولا. شمارتون رو هم از دکتر ترابی پدر گرامیتون گرفتم دوما. کارم اینه که شخصا تماس گرفتم برای پنجشنبه شب شام ازتون دعوت کتم تشریف بیارید منزل ما سوما.
- هه خودتونو خسته کردین. من نمی یام. نه اینبار نه هیچ بار دیگه ای، نه منزل شما نه هیچ جای دیگه ای. البته جایی که شما باشید که ابدا نخواهم اومد. پس لطف کنید من بعد مزاحم نشید.
- رها من باهات شوخی ندارم. زنگ هم نزدم که ببینم دوست داری جنابالی تشریف بیاری یا نه. زنگ زدم بگم که شما تشریف میاری. چه دلت بخواد چه نخواد و اگه نیای خودم میام می برمت. و قطعا اگه من بیام با قربون صدقه نمی یارمت. دیگه خود دانی. خدافظ.
- نمی یام ببینم کی جرات داره غلطی کنه. (گوشی رو قطع و پرت میکنه روی تخت. وای خدایا از دست این خلاصم کن.)
- من که می دونم شماها نشستین تو گوش پسره رو پر کردین که هیچ جا نمی ره، نمی یاد، افسردگی پیدا کرده، (با تمسخر): پسرم تو مجبورش کن بیاد. از پس تو بر نمی یاد...
- چیه صداتو انداختی رو سرت. صداتو بیار پایین.
- مامان من نمی یام. بهتره به اون پسره هم این رو حالی کنی و بیشتر از این سر به سرم نذارین و الا بد می بینه.
romangram.com | @romangram_com