#عشق_به_شرط_ترس_پارت_37

ـ کدوم خواسته هــــــــان کدوم خواسته من می خوام یکبار برای همیشسه اون عوضی رو تمومش کنم چرا احمقانه فکر می کنی

عصبانیتم اینقدر زیاد بود که پیش خدمت هم که می خواست بیاد طرف میز ما عقب کشید نگاهم به مهستی بود از تو چشماش ترس پیدا بود سعی کردم اروم تر حرف بزنم

ـ ببین دخترجون من ازت می خوام به من کمک کنی راضی شدی من خودم همه جا باهاتم فقط ازت می خوام طاقت بیاری تا ببینیم لاله می خواد چیکار کنه می خوام یکبار برای همیشه پاش و از این دنیا قطع کنم می خوام اون عوضی ...

بقیه حرفم و خوردم دیگه صلاح نبود بیشتر از این حرف بزنم تا همین جاش هم زیادی حرف زدم من می خواستم اون عوضی تاوان پس بده تاوان دل شکسته ی منو تاوان کمر خم شده ی پدرم رو تاوان غم و غصه ی مادرم تاوان همه ی چیزای که اون ازم گرفت نمک خورد و نمکدون شکست اون باید تاوان نابودی منو پس بده

ـ حاضری به من کمک کنی ؟

چند لحظه سکوت یک دقیقه دو دقیقه پنج دقیقه نیم ساعت بالاخره سکوت و شکست

مهستی ـ حاضرم کمکتون کنم فقط بهخاطر اینکه جون خودم هم در خطره اما یه شرط دارم

ـ می شنوم

مهستی ـ پدر و مادرم اونا نباید صدمه ای بهشون وارد بشه اگه اونا چیزیشون بشه من قید همه چیز و می زنم و می رم

پوزخندی زدم چه ساده بود این دختر

ـ قبول اما بزار روشنت کنم خیلی ساده ای لاله تو رو انتخاب کرده و تو دیگه نمی تونی قید این چیزا رو بزنی

مهستی ـ برام مهم نیست شما قول دادین مراقب پدر و مادرم باشه پس باید به قولتون عمل کنین

ـ ارسیما سرش می ره اما قولش نمیره اینو همیشه یادت باشه

سکوت کرد سکوت کردم توی فکر بودیم هر دو تامون داشتیم به یه چیز فکر می کردیم اخر این بازی کجاست؟

ـ من دیگه می رم تو هم بهتره بری دیر وقت شده بیا تا برسونمت

romangram.com | @romangram_com