#عشق_به_شرط_ترس_پارت_29
مهستی ـ صالحی هستم
ـ بله خانم صالحی
مهستی ـ راستش نمی دونم از کجا باید شروع کنم ولی شما خونه ی توی ادرس .... دارین؟ یعنی این خونه ماله شماست؟
چی بگم بالاخره که چی اون باید همه چی رو بدونه
ـ بله این خونه ماله منه و اجارش دادم
با ذوق به من نگاه می کنه انگار که کشف بزرگی کرده باشه دوباره به حرف میاد
ـ یعنی ... یعنی شما می دونین توی این خونه چه اتفاقاتی افتاده؟
ـ منظورتون چیه؟
مهستی ـ راستش شما اون خونه رو به پدر من اجاره دادین و اتفاقاتی که توی اون خونه در حال رخ دادنه خیلی منو ترسونده مطمعا هستم شما میدونین چه اتفاقی توی اون خونه برای اون زن افتاده اون زیر زمین و بقیه چیزا
ـ زیرزمین ؟ منظورت از زیر زمین چیه؟ اون خونه هیچ زیر زمینی نداره
مهستی ـ اونجا یه زیر زمین داره تازه من داخلش هم رفتم یعنی شما میخواین بگین از وجود اون زیر زمین توی خونتون اطلاعی ندارین؟
ـ نه تا من یادم میاد اونجا هیچ زیرزمینی نداشته و نداره
مهستی ـ اما من توی اون زیر زمین رفتم و کلی چیزهای عجیب مثل دفتر عکس و این چیزا دیدم
با دستام توی موهام چنگ میندازم یه لحظه واقعا می ترسم داره توی اون خونه چه اتفاقی می افته
romangram.com | @romangram_com