#عشق_به_شرط_ترس_پارت_22
با چشای گشاد شده داشتم نگاش می کردم و دهنم هم باز بود
سهیل ـ هوی با توام یابو با دیوار که حرف نمی زنم اون گاله رو هم ببند پشه می ره داخلش
سریع دهنم و بستم سعی کردم جلوی خندم و بگیرم با لحنی که هنوز ته مایه های خنده توش بود گفتم :
ـ بابا تو دیگه کی هستی ....
هنوز بقیه جملم رو نگفته بودم که سهیل شروع کرد به گفتن ...
سهیل ـ بابا تو دیگه کی هستی دست شیطون و بستی ...
تا اومد چیز دیگه ای بگه چشم غره ی بهش رفتم بچه پررو خجالت نمی کشه جلو عمو و زن عمو هر چی از اون دهنش در میاد به زبون میاره
ـ سهیل تو ادم بشو نیستی اون گاله ات و ببند و این قدر مزخرف نگو
سهیل ـ ااااا اگه من ادم بشم که تو تنها میشی میدونی چیه نه نوچ نمیشه اخه دلم برات می سوزه نمیشه اصرار نکن اخه تنها میشی
از حرص دندونام روی هم ساییدم با چشم غره ی و فحشی زیر لبی بهش دادم به سمت عمو رفتم از پشت داد زد
romangram.com | @romangram_com