#عشق_به_شرط_ترس_پارت_16



زن عمو ـ واقعا عزیزم خیلی خوش حال شدم من ... من برم به عموت خبر بدم حتما خوش حال می شه خدافظ پسرم


و گوشی قطع شد من چی گفتم این حرفی بود که یه دفعه ای از دهنم پرید من اصلا نمی خواستم این حرف و بزنم تصمیمی برای بازگشت به ایران نداشتم اما آبی بود که ریخته شده و دیگه نمیشه جمعش کرد گوشیم و برداشتم و یه زنگ به حقی وکیلم که ایران بود زدم و بهش گفتم برام بلیط جور کنه می خوام برای همیشه بیام ایران اینجور که با تماس دوباره ای که با زن عمو گرفتم فهمیدم عمو می خواد از کار بازنشست بشه و من می خواستم کمکش کنم نگاهی به ساعت انداختم دیر موقع بود بعد از یه اس که به سهیل دادم گرفتم خوابیدم امروز خیلی فکر و ذهنم مشغول شده خدایا کمکم کن




پشته سرت بجای اشک یه کاسه آب میریزم
حالا که رفتنی شدی سفر بخیر عزیزم
این آخرین خواهشمه مواظبه خودت باش
اونی که جامو میگیره جونیتو بزار پاش
کی گفته نفرین میکنم غصه به تو حرومه
خوشبختی تو گل من همیشه آرزومه
عکس منو پاره بکن یک وقت اونو نبینه
خجالت از چشام نکش که عاشقی همینه
بهش بگو دوست دارم بزار برات بمیره
اسم منو به روش نیار بهونه ای نگیره
دفتر خاطراتتو تو خلوتت بسوزن
یادت بره که کی بودی به دلت هم بفهمون
کی گفته نفرین میکنم غصه به تو حرومه
خوشبختی تو گل من همیشه آرزومه
عکس منو پاره بکن یک وقت اونو نبینه
خجالت از چشام نکش که عاشقی همینه…
آهنگ نفرین سامان آراسته

داشتم سکته میکردم.قبلم چنان محکم تو سینه ام شروع به تپش کرده بود که خدا میدونه.همین الان نزنه بیرون خیلیه.

romangram.com | @romangram_com