#عشق_به_شرط_ترس_پارت_15
ـ عمو چی شده ؟
زن عمو ـ اون ... اون تصادف کرده
خشکم زد چی میشنیدم عموم حالش خوب نبود بی اختیار گوشی رو قطع کردم سریع از ویلا خارج شدم تا تاکسی بگیرم برم خونه حالم دست خودم نبود فقط دوست داشتم برم خونه تا رسیدن به خونه همش تو فکر بودم همین که رسیدم رفتم یه دوش گرفتم بعد از اومدن از حموم گوشیم زنگ خورد زن عمو بود وای اصلا حواسم نبود یه دفعه ای گوشی رو قطع کردم زود جواب دادم
ـ بله زن عمو
زن عمو ـ پسرم تو که من و کشیتی چرا یه دفعه ای قطع کردی
ـ ببخشید زن عمو اصلا حالم خوب نبود الان ... الان حال عم چشوره ؟
زن عمو ـ پسر تو که نذاشتی من حرفم و کامل بزنم الان جالش بهتره اما...
ـ اما چی؟
زن عمو ـ بهونه ی تو رو می گیره پسرم می گه می خوام ببینمش می گه بهش بگو برگرده می گه این همه سال گذشته دیگه طاقت دوری تو رو نداره
ـ من به زودی میام ایران زن عمو
romangram.com | @romangram_com