#عشق_به_شرط_ترس_پارت_14


جسی ـ میای با هم برقصیم کاری میکنم بهت خوش بگذره

ـ نه حال رقص و ندارم برو با سهیل برقص


جسی ـ اما من دوست دارم باهات برقصم تو خوشتیپ تر و جذاب تر از سهیلی


با خشم بهش نگاه کردم کصافت هر**زه داشت حالم بهم می خورد همون موقع گوشیم زنگ خورد گوشیم برداشتم رو به جسی گفتم


ـ من حوصله رقصیدن با آشغال ها رو ندارم


بعدم بی توجه بهش به گوشیم جواب دادم اونم که از حرص قرمز شده بود رفت پی کارش همین که گفتم الو صدای گریه زن عمو اومد


ـ پ ... س ... رم


ـ زن عممو حالتون خوبه چی شده ؟ اتفاقی افتاده؟


نگران شده بودم شریع از جام بلند شدم و رفتم تو حیاط


زن عمو ـ پسرم ... علی


romangram.com | @romangram_com