#عشق_مخفی_پارت_4

خب کارتو بگو که از خواب بیدارم کردی
ستاره: میخوام بیام خونتون
خب به درک بیا
کصافت خیر سرت دوستتما همه دوست دارن ما یه افلیج
خب باشه عشقم گمشو تشریف بیا .
میبینمت باباي

ادرینا جان بابا ایشون از این به بعد راننده جدیدمون هستن
اکبر اقا کار براش پیش اومد استعفا داد
و از امروز ایلیا جان راننده شخصی من و شماعه
تو دلم گفتم :ای بابا ،این بابای ماعم دم به دقیقه هفته به هفته یکی رو میاره بازم شروع شد گارگاه بازی یه هفته از اق اکبر راحت بودیما

سرمو بلند کردم وای خدایا چه با نمکه این ایلیاعه {چه زود خودمونی شدی ادی}
وای خدایا چشاش موهاش
وای اندامشوخدایا چه هلوییه حیف واسه رانندگی

ای مرض ادی تو انقد چش چرون نبودی دختر بسه انقد انالیز پسره مردم
ولی عجب تیکه اییه نامصب
آدی کم زر بزن

دستمو بردم جلو گفتم خوشبختم (هه فک کردی واسا ببین من به بتو دست بدم )

romangram.com | @romangram_com