#عشق_مخفی_پارت_12
ادرینا: باشه سریع اماده میشم
رفتم سمت کمدم ی مانتو سورمه ای تازانو جلو باز برداشتم استیناش سه رب بود پوشیدم یه سلوار لی تنگ مشکی پوشیدم زیر مانتو هم یه زیر سارا فونی مشکی
شال سورمه ایی هم سرم کردم
موهای صافمو هم گیس کردم با کش بعد شالو پوشیدم مو جلو اینه ایستادم
میخواستم
از بی روحی صورتم دربیاد یه برغ لب زدم و یه ریمل و کیف سورمه ایی هم برداشتم گوشیو کارت و انداختم توشو د بدو ک رفتیم
از پله ها اومدیم پایین دیدم یاسی خانوم داره گرگیری میکنه تعجب کردم پس الناز کو
رفتم سلام دادم یاسی خانوم اشپزمون بود زن اینده مشی جوون
سلام دادم و جواب و داد و پرسیدم : یاسی خانوم پس الناز کو باز کجا رفت شما با این کمر دردتون سرپا ایستادین
گلم رفته مرخصی
ادرینا: بازم .باید با بابا حرف بزنم نمیشه که 7 روزه هفته 8 روزشو نیست ای باوو
باش یاسی جونم من با ستاره میرم خرید بابا اومد بگو رفته خرید
romangram.com | @romangram_com