#عشق_مخفی_پارت_11
ستاره: ایشه بلند میشی یا جرثقیل بیارم؟
ادرینا: خو پاشدم
بلند شدم رفتم سمت ایینه خودمو نگاه کردم
خدایی قیافم اوکی بود
مامان خدا بیامرزم میگفت دخترم مثل ماه می درخشه با فکرش دلم براش تنگ شد .
هی خدا چرا انقدر زود رفت
باز خودمو تو ایینه دیدم: یه دخنر مو مشکی بلند با چشای ابی ابرو های قهوه ایی بلند
پوستی سبزه لبایی قلوع ایی .و دماغی مملی
ستاره با انداختم زمین با صورت افتادم دماغم شکست عمل کردم.
تقصیر این عجوبه است وگرنه مملی نمیشدم
غرق قیافم بودم که چیزی محکم خورد تو ملاجم
برگشتم دیدم ستاره است :
ای بمیری سرم
ستاره: کری یا پنبه گوشته سه ساعت دهنم کف کرد و زیر پام امازون سبز شد خانوم خودپرست سه ساعت خودشو تو ایینه دید میزنه
بابا خوشگلی این تن بمیرع خوشگلی اماده شو شب شد اه.
romangram.com | @romangram_com