#عشق_مخفی_پارت_10
ستاره: سلوووم عجقم خوفی 
ادرینا: ای مرض عین ادم بحرف بخدا تو ادمی انسانی داری نفس میکشی ادم شو یکم ستاره بخدا فردا میترشی دبه میخرم براتا
ستاره : اووووو واسا واسا باهم بریم چه خبرته گاز دادی 
خب بابا توام باز شد ننه بزرگ 
ادرینا: تو ادم نمیشی
ادرینا: خب چکار میکنی ؟
ستاره: سلامتی رهبر تو چکار میکنی ؟
ادرینا: هی میگذرونیم
امروز انقد حوصلم سر رفته بود که نگو ساعت 12 با ستاره از راه رسیده بودیم دیگه مرده بودم از اتاق بیرون نرفتم تا ساعت 7 که الانه 
دلم میخواست برم خرید 
به ستا گفتم: 
ستا اجی جونم 
حوصلم پوکیده میای بریم بیرون خرید 
ستاره: په چی میام اماده شو
ادرینا: توام ک منتطر بودی همچین حرفی از دهنم خارج شه تا بری خرید دیگه نه؟ 
romangram.com | @romangram_com