#اسارت_نگاه_پارت_112

-هر وقت سر خاک مادرم میومدن.

چقدر عبارت "سر خاک مادرم" را آهسته و غمناک بر زبان می‌آورد. حس می‌کردم هنوز در شوک از دست دادنش است‌. هنوز شوک را رد نکرده، باید غمش را هم تجربه کند. ناخودآگاه دستم را روی یکی از دستانش گذاشتم. کاش دستکشی نبود تا راحت پوست دستش را لمس می‌کردم. نگاهش از دست من تا چشمانم بالا آمد. نه تمسخری در نگاهش بود نه تحقیری! خوب می‌فهمید هدفم تنها همدردیست. نفسی عمیق کشیدم تا راحت‌تر حرف بزنم. در چشمانش نگاه کردم و گفتم:

-می‌دونید من یک دوستی داشتم که خیلی به معجزه اعتقاد داشت.اون همیشه می گفت معجزه در زندگی همه‌ی آدم‌ها هست. حالا بعضی‌ها بی‌تفاوت از کنارش رد میشن و بعضی‌ها باور می‌کنند که یک معجزه‌ی الهی بوده.

نگاهش رنگ تحسین و تشکر گرفت. حس کردم از ته دل خوشحال بود که کلمه به کلمه‌ی حرفش را به یاد داشتم. غیرارادی لبخندی کج زدم و ادامه دادم:

-دلم می‌خواد به اون دوستم بگم الان منم خیلی به معجزه اعتقاد دارم. نجات مادرم اونم روزی که کاملا ناامید شده بودم، یک معجزه بود. ورود همون دوست به زندگیم هم یک معجزه بود. معجزه‌هایی که هیچ‌وقت پیش‌بینی نمی‌کردم اتفاق بیفتند، ولی افتادند. معجزه‌هایی که با شیرینی‌شون همه‌ی تلخی‌های گذشته‌م رو نمیگم بی‌رنگ، ولی کمرنگ کردند.

کمی مکث کردم و ادامه دادم:

-پس باور داشته باشید بعد از این غم بزرگ، یک معجزه اتفاق میفته که بیشتر از اونی که فکرشو بکنید شما رو شاد کنه. می‌دونم اعتقاد قلبی بهش داشتن خیلی سخته و من خودم هم در حد گفتنش می‌تونم ظاهر بشم، ولی همین باور داشتنش یا یادآوریش می‌تونه خیلی آدم رو آروم و قویتر کنه.

دیگر ساکت شدم. او هم جوابی نداد و من هم دیگر حرفی نداشتم. سرم را پایین انداختم. دستم را از روی دستش برداشتم. پالتویش را از رویم برداشتم و مرتب جمعش کردم و روی صندلی‌های عقب گذاشتم. حس می‌کردم دیگر حضورم زیادی است. در ماشین را باز کردم و قبل از این‌که حرفی بزنم گفت:

-ممنونم! هیچ‌وقت امروز رو فراموش نمی‌کنم.

لبخندی کج زدم و گفتم :

-خواهش می‌کنم! من که کاری نکردم.

-چرا کار خیلی مهمی کردی!

-یک درد و دل ساده اونقدرها هم مهم نبود! به هر حال متشکرم که من رو رسوندید.

-خیلی مهم بود خانم لجباز! رسوندنتون هم وظیفه بود.

لبخندی کج‌ زدم و گفتم:

-لجباز نیستم!

چشمکی جذاب به من زد و ساکت نگاهم کرد. لبخندی به رویش زدم و گفتم:

romangram.com | @romangram_com