#انسانم_آرزوست_پارت_7
_از همش عکس گرفتم!!!!تحت این تیتر منتشر میشه:کمک های بسیار انسان دوستانه یِ کمپِ ایرانیانِ دست و دلباز!!!!
رئیس اخم های غلیظ تری تحویل میده و میگه:
_خانم این تجهیزات در حد بودجه ایه که به ما تعلق میگیره!!!کاری از دستمون ساخته نیست!!!!
_مطمئنید همه ی بوجه صرف میشه!؟
مرد یکه میخوره از لحن صریح و مطمئنم....
اخم میکنم و میگم:
_میخوام از فردا غذای واقعی به این مردم داده بشه!!!!وگر نه موظف به گزارش دادنم!میدونید که شغلم همینه!!!!
اینو میگم و بی توجه به خشم مرد از اتاق خارج میشم...سرباز پشت سرم میاد....لبخند و شادمانی روی تک تک اعضای چهره ی سیاهش نمایان میشه....
برخلاف بقیه بوی بدی نمیده...خوش بو هم نیست ولی تمیزه!!!اینو میشه از لباس هایی که از تمیزی برق میزنن و بوی شوینده های قوی میدن فهمید!!!
سرباز با لحن سرخوشانه ای میگه:
_خانم برمیگردین به کمپ؟اونجا موقع غذا خوردنه !
اخم میکنم و میگم:
_جای دیگه ای هست که ندیده باشم؟
سرباز سر تکون میده و میگه:
_خانم خیلی جاها هست که شما ندیدید هنوز!اما حالا وقتش نیست!الان وقت غذاست!
romangram.com | @romangram_com