#انسانم_آرزوست_پارت_63


دستمو تو دستش فشار میده و خیره میشه توی چشمام...فکری به سرم میزنه...تلافی خنده هاتو در میارم جناب باروو خان!!!ناگهانی و طوری که اصلا انتظارشو نداشته باشه دستشو میگیرم و میکشمش سمت خودم....باروو که اصلا انتظارشو نداره تعادلشو از دست میده و پرت میشه روی من...یدفعه قلبم از حرکت می ایسته...سرش رو بالا میگیره وحیرت زده با نگاهی تبدار و از فاصله ی چند میلیمتری خیره میشه تو صورتم و منم خیره میشم تو چشمای یشمیش...وای خدا...الانه که قلبم کلا بایسته و بمیرم...خون به صورتم هجوم میاره...تو سرمای مطبوع اب اتیش میگیرم...به خودم میام...محکم هلش میدم...میفته توی برکه و اب خنک برکه به شدت میپاشه به سر و صورتم...

بیخیال چند لحظه قبل میشم و بدون اینکه اتفاقی که افتاده بود رو به روی خودم بیارم با خنده شروع میکنم به اب پاشیدن...باروو با خنده از جاش بلند میشه و میاد

سمتم..جیغ میشکم و در حالی که فرار میکنم بهش اب میپاشم و اون با خنده دنبالم میکنه...بالاخره تسلیم میشم و جیغ میکشم:

_باروو بسه!ببخشید...اتش بس!!بسه دیگه!

باروو سریع به طرفم هجوم میاره و منو مثل پر کاه بلند میکنه..جیغ میشکم:

_باروو ببخشید!غلط کردم!منو بذار زمین!!!باروو!!!

باروو میخنده و منو میندازه روی شونه اش...با دستام میزنم توی کمرش و پاهام میون زمین و هوا تکون میخورن...

_باروو!!!دیوونه منو بذار زمین!میخوای چیکار کنی؟باروو!

باروو قاه قاه میخنده و همونطور که منو روی شونه اش حمل میکنه میره سمت ابشار...وقتی میفهمم هدفش چیه بلند تر جیغ میکشم و تقلا میکنم:

_باروو!!!تو رو خدا!!بارووووو!!!

التماس هم فایده ای نداره..بارو با بدجنسی تمام منو میبره زیر ابشار...ابش مثل یخ سرده...به محض اینکه اب با فشار از بالا میریزه روی کمرم جیغ بنفش

میکشم و باروو قاه قاه میخنده...خودمم میون جیغ های بنفشم خنده ام میگیره...بارو منو میذاره زمین...هنوز زیر ابشاریم...دستشو میندازه دور کمرمو به سمت جلو هلم میده...داغ میشم...بالاخره از شر فشار زیاد اب ابشار خلاص میشم...میرسیم به غار کوچیک پشت ابشار...هنوز هردو با صدای بلند میخندیم و از خستگی ولو میشیم روی زمین...دستمو میذارم روی دلم و میگم:

_وای خدا...اخ دلم!دلم درد گرفت از بس خندیدم...

باروو با محبت خیره شده بهم...از نگاهش تب میکنم...خدا میدونه کی عاشق این یشمی های سرسبز شدم!!!دستشو اروم و با احتیاط میپیچه دور کمرم...روی

پوستم اتیش میگیره و زیرش یخ میزنه...حالم میریزه بهم...قلبم با سرعت بیشتری خون رو به رگهام پمپاژ میکنه و اب دهنم رو به سختی و با صدا قورت

romangram.com | @romangram_com