#انسانم_آرزوست_پارت_146


_مهتا!؟حالت خوبه!؟میگم رد شو!زود باش تا کسی ندیده!

_ولی...این کار...نه!نمیشه!خلاف قوانینه!!!

_قوانین کیلو چند!مثل اینکه یادت رفته اینجا قوانین رو خود من وضع میکنم!

اخم میکنم!باز هم پست و مقامش رو به رخم کشید!!!با اخم میرم سمت پارگیه روی حصار فلزی...هنوز مرددم...شک دارم که کار درستیه یا نه!

_منتظر چی هستی!؟برو دیگه!

اخم هام رو بیشتر میکشم توی همو از حصار رد میشم!شاید عجیب باشه،شاید باور نکنید ولی به محض اینکه نوک انگشت های پام رو از مرز حصار بیرون میذارم انگار ریه هام باز میشن!!!انگار بار عظیمی از روی دوشم برداشته میشه!انگار ازاد میشم!!!یوسف پشت سرم از حصار رد میشه و میگه:

_واسه چی وایسادی؟بدو دیگه!

اینو میگه و شروع میکنه به دویدن...من هم به دنبالش!تپه ی نه چندان بلند پشت محوطه ی قرنطینه رو رد میکنیم...و در کمال حیرت و تعجب من دریا رو میبینم!!!و امواجش رو..و ساحل شنیش رو...و بوی رطوبتش رو...و تمام رویاهایی که به حقیقت پیوستند رو!!!

ذوق زده جیغ کوتاهی میکشم و از تپه سرازیر میشم...

_خدای من!!!خدای من!!!باورم نمیشه!باورم نمیشه تمام اون بوی رطوبت و نمک دریا،تمام اون صدای امواج دریا،حقیقت داشته!!!من نمیدونستم اینجا دریا داره!!!

میدونم ولووم صدام خیلی بلنده...میدونم دارم از شدت هیجان تقریبا جیغ میکشم...ولی کنترل رفتار و صدام دیگه دست خودم نیست!من یه پرنده ی تازه از قفس ازاد شده ام!من یه دختر زخمی ام!یه دختر تیر خورده...یه دختر داغ دیده ی تنها که حالا بعد از دو هفته بیشتر حبس بودن در دنیای وحشتناک بیماری و قرنطینه ازاد شده ام!

یوسفی میخنده:

_خوب این ندونستنت از ضعیف بودن اطلاعات جغرافیاییت اب میخوره!

برمیگردم و با اخم نگاهش میکنم...خنده اش شدت میگیره...

_چیه!؟دروغ میگم!؟اگه جغرافیت خوب بود میدونستی سومالی یه کشور ساحلیه دختر خانوم!!!سومالی تو شاخ افریقاست و تو شرق واقع شده!!!بیشتر کشور های شرقی افریقا هم ساحلی هستن!

romangram.com | @romangram_com