#انسانم_آرزوست_پارت_14


صدای ظریف زنی که اشنا هم بنظر میرسه میگه:

_خدا رحممون کرد!خوب شد به موقع رسیدیم وگر نه معلوم نبود...

_ول کن این حرفا رو خانم قائمی!بگو جاسمین بره یه لیوان اب قندِ دیگه بیاره...

صدای محکم خانم قائمی توی سرم پیچید:

_تو چرا اینجا وایسادی باروو!؟اخه وضعیت این بنده خدا دید زدن داره که تو وایسادی نگاه میکنی؟

سکوت...

_ا...بازم که بر و بر منو نیگا میکنی!!!برو جاسمینو صدا کن دیگه!!

صدای باروو که میگه:

_چشم خانوم...

_باروو؟

_بله خانوم؟

_یادت نره بگی اب قند بیاره!

_چشم...

_زودباش...

صدای برخورد پوتین هاش با کف چوبی راهرو به گوش میرسه...و حالا صدای ارامبخش دکتر که صدام میزنه:

romangram.com | @romangram_com