#الهه_شرقی_پارت_10

كيميا با تعجب به فتانه نگاه كرد و گفت:

- خواهر زادش ديگه كيه؟

فتانه به رابين اشاره كرد و گفت:

- خب اين ديگه... تو رو خدا نگاش كن عين عروسكه. پسر به اين قشنگي ديده بودي؟

كيميا در حالي كه نمي توانست خنده اش را مهار كند، گفت:

- خجالت بكش فتانه! حالام دير نشده، عموت كه عرضه نداشت، شماها اقدام كنين.

فتانه با چشم به الهام اشاره كرد و گفت:


romangram.com | @romangram_com