#احساس_من_پارت_12
-شخصیه؟
- خب...خب یه جورایی اره !
-میشه نپرسید ؟!
خیلی بهش برخورد خودشو به بیخیالی زد .
آرتین: باشه هرجور میلتونه، زیاد هم مهم نبود.
***
با صدای در از فکر بیرون اومدم ، مش صفر بود .
مش صفر :خانم شما که هنوز اینجایید ؟ساعت هفته نمی خواید برید؟
-اصلا نفهمیدم کی ساعت شد هفت ، خانم ضیایی هم رفته؟
- بله، فکر کنم 1 ساعتی میشه رفتن.
-خیلی خوب، الان می رم .
- راستی خانم مهندس آقای کشوری هم بیرون منتظرتونن.
-کشوری اینجا چیکار می کنه؟
- نمی دونم خانم .
-خیلی خوب الان میام .
کیفمو و سوییچ ماشینمو برداشتم و از اتاق بیرون اومدم . کشوری با دیدن من به طرفم اومد.
کشوری: سلام خانم سازگار.
romangram.com | @romangram_com