#احساس_آرام_پارت_23
_ می دونم به چی فکر می کردی، حتما تو فکر متلک امشب شیرین بودی. درست گفتم؟ هان ؟!
وقتی دید پسرش حرفی نزد ادامه داد:
_ خب پسرم شیرین راست می گه دیگه، تو مثلا یه مردی، چه معنی داره یه مرد تند و تند عرق شرم رو پیشونیش بشینه و روشو بندازه زمین هی خجالت بکشه. بعضی وقتا به خودم می گم این فرهاد منم داره آبروی هرچی مرده رو با تند تند خجالت کشیدنش میبره.
خنده بلندی کرد که ستاره خانم مداخله کرد و گفت:
_ إوا وحید. این چه حرفیه میزنی ؟! خب بچه ام خجالتیه؛ اخلاقشه. بمیرم برای پسر خجالتی خودم.
فرهاد خود را ملزم دانست که در بحث آنها شرکت کند بنابراین گفت:
_ خدانکنه مادر من. این چه حرفیه آخه ؟! درضمن من خجالتی نیستم فقط...
آقا وحید با خنده حرف پسرش را قطع کرد و گفت:
_ فقط در مقابل شیرین عمو کم میاری ؟ درسته ؟!
romangram.com | @romangram_com