#احساس_آرام_پارت_16

_ می خوام باهات صحبت کنم.

شیرین یا تعجب سری تکان داد و گفت:

_ باشه، بیا اتاقم .

وقتی هر دو وارد اتاق شدند و شروین مطمئن شد که پدر و مادرش به اتاقشان رفته اند رو به شیرین کرد و گفت:

_ می تونم باهات رک و پوست کنده صحبت کنم؟!

شیرین در جواب گفت :

_ البته، چرا که نه.

شروین روی تخت نشست و به شیرین اشاره کرد تا او هم کنارش بنشیند. وقتی شیرین کنار شروین جای گرفت. او گفت:

_ آبجی کوچولو می‌تونم ازت خواهش کنم که وقتی عمو و زن عمو رو جایی دیدی و یا به دیدنشون رفتی در حضور فرهاد کمتر با اونها بگو بخند و شوخی کنی؟!


romangram.com | @romangram_com