#احساس_من_معلول_نیست_پارت_88


برای مشکلتون به کدوم روانشناس مراجعه می کردین ؟

-دکتر....

دارو هم میخوردین ؟

-نه ! مشکل من حاد نیست . تا به حال دارو نخوردم . من بعد از تاهل که فهمیدم چه مشکلی دارم ، سعی کردم فقط با راهنمایی مشاورم ، از اون همه حس آزاردهنده خلاص بشم . ولی اون در حقم نامردی کرد . البته بعداً فهمیدم که خودش و نه منشیش اینکارو کرده و در ازای گرفتن پول ، پرونده ام رو داده به شوهر سابقم .

مشکلتون در چه سطحیه ؟

مهشید با خجالت سرش رو انداخت پایین و گفت :

-بشترگفتاری ویه مقدار لمسی!

نریمان در حالی که حواسش به جلو بود گفت :

-لمسی در چه حد ؟

مهشید سکوت کرد . واقعاً صحبت در این مورد آزارش می داد .

نریمان گفت:

-می دونم سخته راجع بهش حرف بزنین. برای منم سخته . چطوره بنویسیم ؟ من فکر می کنم این بهتر نتیجه بده ! صحبت در این مورد رو می ذاریم کنار و مثل دو تا دوست با هم گپ می زنیم . سر فرصت همه ی تمایلات علایق و مشکلاتمون رو می نویسیم . اگه بهم خوردیم ، فبها . در غیر این صورت مثل دو تا انسان متمدن از هم جدا می شیم .

مهشید سرش رو بالا اورد و گفت :

-موافقم ! من هیچ جوره نمی تونم راجع به این موضوع با کسی که تازه برای بار دوم می بینمش حرف بزنم .باور کنید نمی تونم. بعد یک ساعت و نیم رسیدن به خونه ی نریمان .

نریمان مهشید رو تعارف کرد که تو پذیرایی بشینه . خودشم رفت اشپزخونه تا چای آماده کنه . به غذا تلفنی هم زنگ زد تا دو پرس غذا بیارن .نریمان که اومد نشست ، مهشید گفت :

-خونه ی قشنگی دارین !

نریمان لبخندی زد و گفت :

-ممنون . نظر لطفتونه !

مهشید در حالی که دوباره همه جا رو می کاویید گفت :

-هم قشنگ و هم تمیز . به یه مرد مجرد نمی خوره اینطور به تمیزی اهمیت بده !

نریمان ابروشو بالا انداخت و گفت :

-برای من تمیزی خیلی تو اولویته . وسواسی نیستم ولی به هم ریختگی و شل*خ*تگی رو اعصابم اثر منفی می ذاره .

romangram.com | @romangram_com