#احساس_من_معلول_نیست_پارت_106


-تو ازدواج قبلیتون موقع ارتباط ، چه حرکتهای سادیسمی که براتون ل*ذ*ت بخش بود از خودتون بروز دادین ؟ البته اینا تو پرونده هست ولی دوست دارم خودتون بگین .

مهشید با خجالت چیزهایی رو به ذخنش می اومد رو بازگو کرد .

دکترهمزمان که چیزی رو چیزی یادداشت می کرد ، گفت :

-اینطور که من تو پرونده دیدم ، شما خیلی هم اهل آسیب رسانی جسمی نیستین و بیشتر تصور این کار رو دارین ولی دیگه چه کارایی هست که دوست دارین انجام بدین ؟

مهشید در کنار نریمان بدجور خجالت می کشید و نمی تونست اصلاً رو جوابا و سوالهای دکتر تمرکز کنه ! سکوتش که طولانی شد ، دکتر گفت :

-نباید خجالت بکشین . درست مثل یه سرماخوردگی با بیماریتون برخورد کنین . بگین دوست دارین با شوهرتون چیکار کنین ؟

مهشید ناله مانند گفت :

-نمی تونم آقای دکتر ! در حضور نریمان نمی تونم !

دکتر لبخندی زد و گفت :

-یه بیمار سادیسیم خفیف خجالتی ! راست کارخودته نریمان جان !

نریمان لبخندی زد و گفت :

-می خوایین من برم بیرون ؟

دکتر با دست اشاره کرد که نه و رو به مهشید گفت :

-نریمان یه مرد مبتلا به مازوخیسم روانیه که توی روابطش با همسرش دقیقاً می دونه که چی می خواد ! من این موارد رو بهت می گم .اگه چیزی بود که نتونستی تحمل کنی یا موردی بود دوست داشتی ،وجود داشته باشه اضافه کن ! خوب ؟

مهشید گفت :

-چشم !

دکتر کاغذ رو گرفت جلوی دیدش ومواردی روبه نظرش می اومد رو گفت و بعدش رو به مهشید گفت :

-چیزی هست که بخوای کم یا زیاد کنی ؟

مهشید سر به زیر گفت :

-من هیچی واسه کم و زیاد کردن ندارم ! نهایت کاری که می تونم انجام بدم همین قدره و در ضمن چیزی هم این وسط برام ازار دهنده نیست !

دکتر دوباره رو کاغذ چیزهایی یادداشت کرد و گفت :

-من با توجه با پرونده ی پر سابقه ی تو نریمان و همینطور پرونده ی پزشک قبلی تو مهشید خانم ، می تونم برای این ازدواج یه تخمین هفتاد درصدی بدم . اگه به من فرصت بیشتری بدین ، و همینطور هر کدوم تو دو وقت جداگانه تشریف بیارین ، تا علاوه بر جنبه های جسمی جریان ، جنبه های روحی جریان رو بررسی کنیم ، می تونم قطع یقیین تطابق شما رو از نظر سطح دو بیماری اعلام کنم . اما شواهد و قرائن حاکی از اینه که هر دوی شما تو سطح لایتی از این بیماری هستین که می تونید به راحتی باهم کنار بیایین .

romangram.com | @romangram_com