#احساس_اشتباهی_پارت_97
_دروغ میگی همش تقصیره تو و اون نگین لعنتیه
_دختر برای من کم نیست
تو چیزی نداری که بخواد من و جذب خودش بکنه 3 5
من اومدم دیدم خانوم لخت روی تخت خوابیدی
اشکام روان شدن
_دروغ میگی
_میخوای بریم پزشک قانونی تا ببینن که کرد...
نذاشتم ادامه بده
فریاد زدم:ساکت شو
دستام و ول کرد و از روم بلند شد
47
_بهتره آماده بشی بری خونتون از صبح صدبار گوشیت زنگ خورده
با یاداوری مامان و بابا هق زدم
خدایا با چه رویی برم خونه؟
چی بگم؟
لباسامو پرت کرد رو تخت و از اتاق بیرون رفت
از جام بلند شدم که نگاهم به بدن برهنه ام توی آیینه افتاد
زیر گردنم و روی سینه هام خون بسته بود
با چندش از آیینه رو گرفتم
اشکهام تمامی نداشت
اگه کار این نیست پس کی این بلا رو سرم آورده؟ 3 6
کاش پام میشکست با نگین نمیومدم
با درد و حقارت لباسام و پوشیدم
نگاه نفرت باری به خون روی ملافع انداختم
زیر دلم درد میکرد
romangram.com | @romangram_com