#احساس_اشتباهی_پارت_94
نگین با یه سینی که توش سه تا لیوان بود برگشت
آب پرتغالش و برداشتم...
45
کمی از آب پرتغالم و خوردم
مزش یه جوری بود انگار
_نگین این چرا مزش یه جوریه؟! 3 1
_نمیدونم دوباره بخور شاید فکر میکنی
شونه ای بالا انداختم
و همه ی آب پرتغال و یه جا خوردم
شایسته و نگین رفتن برقصن
_کمی احساس سرگیجه میکردم
و دمای بدنم هی بالا پایین میشد
از جام بلند شدم
رفتم سمت آشپزخونه
شاید خوردن یه لیوان آب سرد بتونه حالم و بهتر کنه
سرگیجم هی بیشتر میشد
نزدیک آشپزخونه سرم گیج رفت
تا اومدم دستم و جایی بند کنم دستای گرمی کمر لختم و چسبید
سرم و بلند کردم
که نگاهم به شایسته افتاد
_حالت بده؟
_نه نمیدونم
حرکت دستش و روی شکمم احساس میکردم
اما گیج بودم و زبونم سنگین شده بود 3 2
_بذار کمکت کنم تو یکی از اتاق ها یکم استراحت کنی
romangram.com | @romangram_com