#احساس_اشتباهی_پارت_92

_منظورش از بچه ها کیه نگین؟!
نگین خندید 2 8
44
_الان می بینی
با باز شدن در چند تا پسر وارد شدن
_مگه تولد مختلطه؟!
_نه اینا دوستای بچه هان
معذب شدم
خواستم بلند شم که نگین دستم و گرفت
_بشین ساینا بچه های بدی نیستن
با دیدن شایسته که آخر از همه وارد شد لحظه ای شوکه شدم
_نگین این اینجا چیکار میکنه؟!
_من دعوتش کردم
از جاش بلند شد
شایسته با دیدنمون یکی از ابروهاش و داد بالا
دستامو روی رون های برهنه ام گذاشتم
شایسته اومد طرفمون
مجبور از جام بلند شدم
نگین از گردن شایسته آویزون شد
و با هم روبوسی کردن 2 9
شایسته نگاهی به سرتا پام انداخت
و لحظه ای نگاهش روی پرسینگ نافم ثابت موند
دستام و بهم حلقه کردم و جلوم گرفتم
دستشو سمتم دراز کرد
دستم و توی دست گرمش گذاشتم

romangram.com | @romangram_com