#احساس_اشتباهی_پارت_91
زنگ در و زد
در با صدای تیکی باز شد
از محوطه ی سرسبز ساختمان رنگ شدیم
سوار آسانسور شدیم
نگین دکمه ای آخرین طبقه رو زد
با هم از آسانسور بیرون اومدیم
رفت سمت در چوبی قهوه ای رنگی و زنگ و زد
بعد از چند دقیقه دختر ریزه میزه ای در و باز کرد
با نگین رو بوسی کرد 2 7
و نگین من و معرفی کرد
_ساینا جوون و دویت گلم سارا با هم دست دادیم
و داخل رفتیم
صدای بلند آهنگ همه جارو برداشته بود
فهمیدم خونشون عایق صدا داره
۵-۶دختر دیگه هم بودن که داشتن میرقصیدن
همون دختر که خودش و سارا معرفی کرده بود مارو به اتاقی راهنمایی
کرد
با نگین لباسامون و عوض کردیم
بیرون اومدیم
نگاهی به خونه انداختم
یه خونه شیک و دوبلکس
با نگین روی مبل نشستیم
همه صمیمی و خوش برخورد بودن
ساعت ۹بود که زنگ در و زدن
سارا خوشحال پا شد گفت:بچه ها اومدن
romangram.com | @romangram_com