رمان احساس اشتباهی

#احساس_اشتباهی_پارت_50

ضرب المثل ها رو گفته تنش تو گور نلرزه
_ تو خیالت راحت نمیلرزه
من یه دقیقه برم دستشویی
_ایش برو
_دستی تکون دادم نه منو ببین
دستشویی رفتن چه عیبی داره تو
تو عمرت دستشویی نرفتی؟
هلنا پشت چشمی نازک کرد
_کم آوردی چرا چشاتو کج و کوله
میکنی اخر کلاج میشی بعد ریز ریز خندیدم
هلنا حرصی گفت : هر هر رو اب بخندی
_برو بابایی گفتم به سمت دستشویی توی حیاط رفتم
از دستشویی بیرون اومدم کنار حوض
عزیز نشستم عکس مهتاب افتاده بود
توی اب و تکون میخورد
یاد شعری افتادم
》مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست« １
خلوت کردی با خودت
سرمو برگردوندم و نگاهی به رهامی که
تو چند قدمیم ایستاده بود انداختم
لبخندی زدم
چند قدم جلو اومد و کنار لب حوض
نشست نگاهی به حیاط عزیز انداخت و
نگاهشو به صورتم دوخت

romangram.com | @romangram_com