#احساس_اشتباهی_پارت_35

-هيــس ، ديوونه اين حرفا چيه !
-باور كنم معتاد نشدی؟بگو،من طاقتشو دارم
-سيمات قاطی كرده هلی خانوم ، بی شوهری روت فشار آورده
-ايش مرده شور همه ی مردا رو ببرن
-تو كه راست ميگی،حالا چيكارم داری؟
-بيا اين نسخه رو به اتاق شايسته ببر
-إه زرنگی يا قشنگی چرا خودت نميبری؟
-ساینی ببر ديگه من پيش اين پسره
احساس امنيت ندارم انقدر دختر بازه ميترسم مخ منم بزنه
-آها تو بری بده... من برم خوبه؟
-ساینی تو زرنگ تر وبزرگتر از منى
- خودتو برای من گربه ی شرک نکن
پووف از دست تو ، بده ببينم
-آفرين دختر عموی گلم
-برو بابا 0
نسخه داروها رو گرفتم ،سمت اتاق
شايسته رفتم ،دوتا تقه به در زدم
-بيا تو
آروم در اتاق رو باز كردم وارد شدم
-سلام
دستشو زير چونش زد نگاهی به سرتا پام كرد
سری تكون داد
)ايش انگار زبون نداره(
نسخه رو روي ميز گذاشتم
، سرشو روي نسخه خم كرد

romangram.com | @romangram_com