#احساس_اشتباهی_پارت_36
منم سرم رو خم كردم حواسم رو به
نسخه دادم سرشو يهو بالا آورد ،سرش محكم به دماغم خورد
-آیییی دماغم
دستمو گذاشتم رو بينيم
-اووف سره يا سنگ؟
ابرويي بالا داد
-هميشه انقدر فضول هستی؟
چشمام اندازه ي توپ پينگ 1
پنگ شد ، دستي به دماغم كشيدم
-نخير كي گفته؟
-كسي نگفته ، معلومه
فقط از حرص دندونامو بهم سابیدم،
نسخه رو به دستم داد
ميتوني بري اين نسخه مشكلي نداره
تندي سرمو پايين انداختم ،نگاهي به
نسخه كردم ديدم راست ميگه
)ميكشمت هلي حالا منو دست ميندازي(
سرمو انداختم پايين سمت در اتاق رفتم كه با
صداشايسته ايستادم
-دفعه ي بعد براي خلوت با من يه روش
ديگه رو انتخاب كن بلکه نتيجه بگيري
واي اگه جواب نميدادم امشب خوابم
نميبرد ،برگشتم سمتش خيلي جدي
گفتم:خيلي خودتونو تحويل ميگيرين جناب شايسته
تند در اتاق و باز کردم اومدم بيرون
romangram.com | @romangram_com