#احساس_اشتباهی_پارت_28

_بي شوهريه خواهر بيا برو زن همين شايسته شو
هلنا پشت چشمي نازك كرد
تايم كاري تموم شد با هلي از دارو خونه بيرون اومديم ، اين شايسته ام
سوارمزداش شد
_ميگم هلي بيا پولامونو جمع كنيم بلكه فرجي شد بعدصد سال همچين
ماشينى خريديم،چطوره؟
_منظورت واسه اون دنياته ديگه
_نه بابا من ٢٠٠سال عمر ميكنم
_اون موقع ديگه فسيل شدي ، راستي امشب همه خونه ي عزيز اينا هستيم
؟ 0
_اره ديگه شب جمعه ها همه اونجاييم،
_واي آخيــش فردا تا لنگ ظهر ميخوابيم
_اره اگه عزيز بذاره
همراه هلنا به خونه ي عزيز جون رفتيم
مامان اينا هم زود تر از ما اومده بودن
_سلام به اهل منزل ما اومديم
عمو:سلام به روي ماهتون
گونه ي عمو رو بوسيدم
_هزار الله و اكبرعمو جون روز به روز جوون تر ميشي بريم برات
خواستگاري؟
يهو يكي محكم گوشمو كشيد
_آي آي گوشم
_حالا ميرى واسه عموت زن ميگيري اره؟
_واي زن عمو شمائي زشته سني از شما گذشته ديگه
زن عمو بيشتر گوشمو كشيد

romangram.com | @romangram_com