#احساس_اشتباهی_پارت_23
_بذار دو دقيقه ديگه بخوابم
لگدي به باسنش زدم
_پاشو ببينم
پاشد نشست
_احمق چرا ميزني؟
_دوست دارم دختر عمومي ،پاشو بيا حياط
به حياط رفتيم ،عزيز همه جارو شسته بود به
درختام آب داده بود ، آب حوض 3
كوچيكشم عوض كرده بود
9
يه هندونه با چندتا دونه سيب قرمز تو آب حوض تكون تكون ميخوردن
گلدوناي شمدوني و حسن يوسف دور تا
دور حوض چيده شده بود با اين كه
خونه ي عزيز كوچيكه و قديمي ساز ولی
خيلی باصفاس و پر از گل ، عزيز چندتا
قناری و فنچ و مرغ عشق داره
كنار عزيز روي تخت نشستم
_من كشته مرده ی اين كفتر بازيتم
_كفتر بازی چيه مگه من كفتر بازم اينا
همدمای منن مادر تو هيچ ميدونی تنهايی چقدر سخته؟
_من ميگم بيا شوهر كن شما ميگی نه
_دختره ی ورپريده من پير زن ٦٠ساله رو چه به شوهر
_ميگما عزيز مطمئنی 70سالته بيشتر نيستي؟
_يهو يه دست محكم توسرم خورد ،سرمو
بلند كردم ديدم اين هلنا اینهو وزق بالا سرمه
romangram.com | @romangram_com