#احساس_اشتباهی_پارت_16

_من برم خونه
_نميموني؟
_نه بابا مامان از دستم شكاره 3
با هلنا از اتاق رفتيم بيرون
_زن عمو جان من رفتم
زن عمو:بودي عزيزم
_ممنون مامان تنهاست ، هيوا خداحافظ
هيوا:خداحافظ
با هلنا دست دادم رفتم به سمت واحد
خودمون كليد انداختم وارد خونه شدم
_مامان دختر خوشگلت اومده
_سلام زشت مامان
-فداي ابراز محبتت
بعد از كمي كمك به مامان به سمت اتاقم
رفتم و نرم افزارو با شماره ي هلنا نصب
كردم هلنا كدشو برام فرستاد يكي از
عكس هاي هلنا رو رو پروفايلم گذاشتم
هلناهم همين كارو كرد باباو پسرا اومدن
رفتم بيرون از اتاق بابا با ديدنم گفت : سلام عسل بابا
چشم ابرويي براي مامان اومدم پريدم بغل بابا
_سلام بابايي خودم برم برات يه چايي دختر پز بيارم 4
سامان_هه هه مگه چايي رو ميپزن؟
_هه هه آش خور شما برو موهاي خوشگلتو سه تيغه كن
_برو ترشيده
_به بابا ميگما

romangram.com | @romangram_com