#احساس_اشتباهی_پارت_135

رو به رهام کردم . - گولشو نخوری ، اینا همه گریمه ،
یه حموم بره همون هیولای قبلی میشه .
رهام خندیدو دست هلنارو بوسید .
رهام __ من همه جوره دوستش دارم .
لبامو کج و کله کردم . - این از الآن انقدر زن ذلیله ؟؟؟
هلنا ابرویی بالا انداخت .
+ ضایع شدی ساینا خانووم ؟؟؟
سرم و بردم جلو و کنار گوشش لب زدم - بی شعور چرا به من نگفتی این
قوزمیتو دعوت
کردی ؟؟؟ 8 8
+ درد کیو ؟؟
- همین شایسته رو .....!
+بده مگه ، بزار یکم کیف کنه ........
71 _
_باید بهم میگفتی بعد دعوتش میکردی..
+ واه یعنی ناراحت شدی?
_نه ولش کن
مامان به طرفمون اومد و گونه هلنارو بوسید و به رهام تبریک گفت ..
ساینا یه سر برو پیش آقای شایسته زشته
_ببین چکارا میکنی هلنا
و به سمتی که آقای شایسته نشسته بود رفتم..
کنار میزش ایستادم که از جاش بلند شد
به زور لبخندی زدم
_خوش اومدین آقای شایسته
دستشو سمتم دراز کرد و لبخندی زد.

romangram.com | @romangram_com