#احساس_اشتباهی_پارت_124
_چه سودی برای تو داره؟ گیرم داداشت فهمید ،اون الان با هلنا احساس
رضایت میکنه و هلنا رو دوست داره !
_نوچ نوچ قانع نشدم ...
اوووف این ادم به هیچ صراطی مستقیم نمیشه من باید چیکار کنم
هیچ جوره نباید رهام بفهمه
سعی میکنم به چشام حالتی التماس گونه بدم و خودمو مظلوم نشون بدم
_پرهام
_ شرط داره
جوش اوردم میخواد از من باج بگیره این پسر فرنگی
_داری سواستفاده میکنی؟؟؟؟!!!!
شونه بالا انداخت
_نه دارم دوستانه رفتار میکنم تو که نمیخوای همه بفهمن! و باعث
جداییشون بشی!!!
راست میگفت من اینو نمیخواستم ، اینده ی من تباه شده نمیخوام زندگی
کس دیگه ایی رو خراب کنم اونم بهترین دوستم رو 7 3
با دلخوری گفتم: چه شرطی؟؟
دوباره دماغمو کشید و از جاش بلند شد و گفت:
_نه دیگه نشد ، شرط رو به موقعه اش میگم و از کنارم رد شد...
64_
لعنتی چه آدم تیزیه از کجا فهمیده اخه
هلنا و رهام سفره رو چیدن
هلنا از اشپزخونه بیرون اومد
+ بفرما بانو سفره منتظره
_اومدم کزتم
+بی شعور حیف نمیشه وگرنه گفته بودم کی کزته
romangram.com | @romangram_com