#احساس_اشتباهی_پارت_123

سخت بود ریلکس بودن در برابر همچین ادم تیز بینی ...
کاملا خونسردانه بهش گفتم:نه
_ تو به رهام پیام میدادی درسته؟؟؟ 7 1
توی چشاش زوم شدم
دیگه خیلی داشت جلو میرفت
خودمو کنترل کردم و گفتم:
_ بازم میگم نه! اینقدر فهم کلمه نه سخت هستش؟!
خودشو بهم نزدیکتر کرد
گرمی نفسشو کنار گوشم حس کردم
_از چی میترسی؟؟
چرا به رهام نگفتی که تو بودی بهش پیام میدادی؟! و هلنا نبود!!!
سعی نکن برای من بازی کنی پس جواب سوالمو بده!
خودمو کشیدم کنار باهم زیاد فاصله نداشتیم
در وهله اول کسی مارو اینجور میدید فکر میکرد میخوایم لب بگیریم از
هم‌!
چشم تو چشم هم بودیم
_لازم نمیدونم توضیحی بدم
_پس قبول داری اون دختر تو بودی و رهام رو دوست داری
_ میشه بری اونورتر و سعی کنی تو کار بقیه فضولی نکنی!!؟
_ من به رهام میگم
کاملا جا خوردم انتظار این کارو ازش نداشتم 7 2
اخمامو توهم کردم و گفتم:
_تو اینکارو نمیکنی ...
دست به سینه شد و یه تای ابروش رو برد بالا و با ژست خاصی گفت:
_چرا نباید همچین کاری رو بکنم؟؟؟ داداش من باید بدونه!

romangram.com | @romangram_com