#احساس_اشتباهی_پارت_122
+ پاشوپاشوبروسفره روپهن کن
63_
به پشتی تکیه دادم،
_من درست کردم، هلنا خانوم باید بقیه کارا رو انجام بده
_من مهمونم
_ غلط زیادی نداشتیم
رهام رو به هلنا کرد و بهش گفت پاشو خانومی بریم من و تو یه سفره
براشون بچینیم عالی و دیدنی،
هلنا خوشحال از جاش بلند شد و با رهام به سمت اشپزخونه رفتن ،
با نگاهم دنبالشون کردم، 7 0
پرهام با دستش بینیمو کشید به سمتش برگشتم
_ اه نکن ببینم
_پرهام با فاصله کنارم نشست
_غرق نشی
_ برو باباا
_ تو رهام رو دوست داری؟؟
از سوالش جا خوردم
چه تیز بینه !
نگاهی به اطراف کردم
عزیز پای تی وی نشسته بود،گفت :
_به من نگاه کن..
سرمو به طرفش چرخوندم گفتم:
_ چیشد؟؟
گفت: میدونم سوالمو فهمیدی ولی بازم تکرار میکنم تو رهام رو دوست
داری؟؟؟
romangram.com | @romangram_com