#احساس_اشتباهی_پارت_115
و به پهلو شد و دستشو زیر سرش گذاشت .
- اونجوری نگام نکن پاشو اینارو جمع کنیم ظرفارو بشوریم .
پرهام از جاش بلند شد . ظرفارو بردم آشپزخونه ،
پرهامم بقیه وسایلارو آورد .
پیش بندو بستم .
- خوب کف مالی میکنی یا آب میکشی ؟؟؟؟ 6 0
+ کف مالی میکنم ، آخه کلا تو کار مالیدن ماهرم ...!
چشم غره ای رفتم و پشت سینگ وایستادم ، با فاصله کمی کنارم ایستاد .
سرمو بلند کردم ، تا شونش بودم .
سوالی نگام کرد . بدون حرف سرمو چرخوندم .
اسکاجو کفی کرد . شروع به کف مالی کرد .
تند تند آب کشیدم که گونم خیس شد ،
سرمو بلند کردم .
دست کفیشو کشید روی دماغم .
دستمو آوردم بالا .
- نکن ....
خندیدو دستشو رو گونم کشید .
دستمو پر از آب کردم و پاچیدم تو صورتش .
یهو دستمو گرفت و پیچوند ، یه دور چرخیدم و از پشت تو بغلش فرو
رفتم .
هردو دستمو محکم با یه دستش روی شکمم قفل کرد .
سرشو روی شونم کنار گوشم گزاشت .....
59_
هرم نفس های داغش به گردن و گوشم میخورد . 6 1
- ولم کن !
romangram.com | @romangram_com