#احساس_اشتباهی_پارت_102

- دیشب کجا بودی ؟ اما مامان هیچی نگفت...
50_
- مامان
+ جانم مامان 4 2
- دیشب نیومدم شما ناراحت شدین ؟
+ دیشب بعد از این که تو رفتی چند ساعت بعدش همسایه عزیز زنگ زد
رفتیم خونه عزیز
دوستت زنگ زد گفت : شب پیشش میمونی .
انقدر نگران عزیز بودم که گفتم باشه چون از بابت تو خیالم راحت بود که
با هرکسی دوست نمیشی
با این حرف مامان یه چیزی تو دلم ییرو رو شد از اینکه جواب اعتمادشونو
اینطوری می دادم از
خودم بدم اومد .
حرفی نزدم .
تا خونه مامان توی فکر بود . همین که وارد خونه شدیم ، رفتم
سمت اتاقم .
لباسامو برداشتم مستقیم رفتم سمت حموم .
از صبح بس که بغضمو قورت داده بودم ، گلوم درد میکرد .
وارد حموم شدم .
تند تند لباسامو کندم انداختم تو سبد .
آب و باز کردم . همین که زیر دوش آب ایستادم ، بغضم سرباز کرد و زدم
زیر گریه .
خدایا چرا اینطوری شد ؟؟؟؟؟ 4 3
چرا بدبخت شدم ؟؟؟؟
خدایا جواب مامان اینارو چی بدم ؟؟

romangram.com | @romangram_com