#احساس_عجیب_پارت_6

ابروهامو انداختم بالا و گفتم

-عشقو حال از چه نوعش؟!

با لبخند موذي گفت

-از نوع گوپس گوپسيش از اونا که ميري فضا



اخم بامزه اي کردمو گفتم

-برو ..برو اينجا واينستا و گرنه دست به دامن گشت ارشاد ميشم تا تويه منبع فساد و از اينجا جمع کنه



خودشو چپوند کنارم و گفت

-منم سه تا تونو به جرم همکاري در فساد لو ميدم

حديث که مثل هميشه سر دشمني با پوريا داشت گفت

:منم ميگم تو اغفالمون کردي

پوريا:منم ميگم به خاطر روانگردان هاي که مصرف کرده داره چرت و پرت ميگه

حديث:منم ميگم دروغ ميگه ازم آزمايش بگيرين تا مشخص بشه خونم پاکه



پوريا :منم ميگه نشاسته خورده تا خورده شيشه هاش بپره ...



حديث :منم ميگم افتراست



پوريا :منم ميگم ...



محيا نذاشت صحبت پوريا تموم بشه عصباني از جاش بلند شد و رو به من گفت

پارت سوم

محيا نذاشت صحبت پوريا تموم بشه عصبي از جاش بلند شد و رو به من گفت


romangram.com | @romangram_com