#دوست_دخترم_میشی_پارت_27
با عصبانیت ماشین رو کنار اتوبان نگه داشت و پیاده شد...
به کاپوت ماشین تکیه داد و با خودش غرغر کرد:
-اهه خدایا اینم شانسه ما داریم.. تو حال و هوای خودمون بودیم دیگه.... به خدا بد زدی تو برجکمون..
بعد ده دقیقه که کمی سرحال شد سوار ماشین شد و فلش پر از اهنگ های مرتضی پاشایی رو گذاشت و به راه افتاد..
دوباره نم نم بارون صدای شرشر ناودون
دل بازم بی قراره
دوباره رنگ چشاتو خیال عاشقی باتو
این دل آروم نداره نداره نداره
شبامو خواب نوازش ، دوباره هق هق و بالش
گریه یعنی ستایش
ستایش تو و چشمات ، دلم هنوز تورو میخواد
دل بازم پر زده واسه عطر نفس هات
romangram.com | @romangram_com